دخترم دیگه از عکس گرفتن خسته شد




تاریخ: یک شنبه 30 شهريور 1393برچسب:,
ارسال توسط maman zahra

جدیدا آرشیدای نازم  وقتی لالا داره دوتا انگشتشو میبره توی دهن نازش.فدااااااش




تاریخ: یک شنبه 30 شهريور 1393برچسب:,
ارسال توسط maman zahra

 

وقتی خیس از باران به خانه رسیدم ،

برادرم گفت : چرا چتری با خود نبردی ؟

خواهرم گفت : چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی ؟

پدرم با عصبانیت گفت : تنها وقتی سرماخوردی متوجه خواهی شد !

اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد ، گفت : باران احمق !

آری … این است معنی مادر .

« سرم را نه ظلم می تواند خم کند ، نه مرگ و نه ترس ؛ سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم . »

 

تنها برای مادرم فنون دوست یابی را به کار نبردم ،

اما او بیش از همه به من محبت کرد .

« دیل کارنگی »




تاریخ: سه شنبه 18 شهريور 1393برچسب:,
ارسال توسط maman zahra

باعمو جون و خونوادش و عمه جون رقیه رفتیم پیک نیک.خیلی خوش گذشت.عموجون دخترم خیلی خوش مسافرت و میشه گفت خوش تفریحه .همه ی کارهارو انجام میداد مثلا چای رو آتیش .کباب و...

 




تاریخ: دو شنبه 10 شهريور 1393برچسب:,
ارسال توسط maman zahra

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 22
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 40
بازدید کل : 7891
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1


Alternative content



دریافت كد ساعت